جدول جو
جدول جو

معنی پیل شرم - جستجوی لغت در جدول جو

پیل شرم
(شَ)
کلان شرم (زن)
لغت نامه دهخدا
پیل شرم
زنی که شرم بزرگ دارد زنی که آلت وی کلان باشد
تصویری از پیل شرم
تصویر پیل شرم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
بی حیا، بی آزرم، پررو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیل مرغ
تصویر پیل مرغ
بوقلمون، پرنده ای از خانوادۀ ماکیان با پرهای سیاه رنگ و سر و گردن بی پر که قدرت پرواز ندارد
شوال، شوالک، شوات، سرخاب، پیروج، ابوقلمون، حربا
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
مرغی که از بالای منقار او پوستی مانند خرطوم فیل آویخته است. (برهان). دجاجۀ مصریه که از منقار او خرطومی آویخته و خرطوم و گردن او هر لحظه به رنگی نماید. (انجمن آرا). پیروج. بوقلمون. فیلمرغ. شوار. شوال. شوالک. (برهان). ابوبراقش. (برهان، ذیل شوالک). شوات. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
پیل شرم. (فرهنگ فارسی معین). زنی که شرم بزرگ دارد
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ لِ عَ رِ)
آب بسیار جاری که سد رود را شکسته باشد، چه عرم به معنی رودخانه و سدی که پیش رودخانه گرفته باشند بهندی منیده گویند. ازمنتخب و ظاهر است که این قسم آب جاری که منیده را شکسته روان شده باشد بغایت تند، تیز و پرهیبت باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج) : فاءعرضوا، فاءرسلنا علیهم سیل العرم و بدلناهم بجنّتیهم جنّتین ذواتی اءکل خمط و اءثل و شی ٔ من سدر قلیل. (قرآن 16/34).
جایی که تیغ قهر برآرد مهابتت
ویران کند به سیل عرم جنت سبا.
سعدی.
رجوع به تفسیر ابوالفتوح رازی چ 2 ج 8 صص 217- 218 و عرم در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
به رنگ پیل، پیل گون، دارای رنگی چون رنگ فیل، پیل رنگ
لغت نامه دهخدا
(قَ دَ)
پیل گام. که چون فیل تواند گام برداشت. که چون فیل قدم بردارد. که مانند فیل براه رود:
برق جه، بادگذر، یوزدو و کوه قرار
شیردل، پیل قدم، گورتک، آهوپرواز.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
پیل قدم، دارای قدمی چون فیل:
گورساق و شیرزهره، یوزتاز و غرم تک
پیل گام و کرگ سینه، رنگ تاز و گرگ پوی،
منوچهری،
ابرسیر و بادگرد و رعدبانگ و برق جه
پیل گام و سیل برّ و شخ نورد و راهجوی،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
تصویری از پر شرم
تصویر پر شرم
پر آزرم پر حیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل فام
تصویر پیل فام
برنگ پیل پیلگون پیل رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چون فیل گام تواند برداشت کسی که مانند فیل راه رود پیل گام: برق جه باد گذر یوز دو و کوه قرار شیر دل پیل قدم گورتک آهو پرواز. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
دارای فدی چون فیل پیل قدم: گور ساق و شیر زهره یوز تاز و غرم تگ پیل گام و گرگ سینه رنگ تاز و گرگ پوی. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل مرغ
تصویر پیل مرغ
بوقلمون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیل سم
تصویر پیل سم
((سُ))
سم ستبر و درشت و محکم، اسبی که سم های بزرگ و ستبر دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیل مرغ
تصویر پیل مرغ
((مُ))
بوقلمون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
وقیح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیش شرط
تصویر پیش شرط
پیش نیاز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
Brazen, Immodest, Shameless, Unabashed, Unashamed, Unblushing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
effronté, immodeste, sans honte, sans vergogne
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پیش نیاز، پیش شرط
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
descarado, immodesto, sin vergüenza, desvergonzado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
निर्लज्ज , अशिष्ट , निर्लज्ज , लज्जाहीन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
berani, tidak sopan, tak tahu malu, tidak malu, tak malu, tidak tahu malu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
หน้าด้าน , ไม่สมควร , ไร้ยางอาย , ไม่มีอาย , หน้าด้าน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
brutaal, onbescheiden, schaamteloos
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
нахабний , непристойний , безсоромний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
sfacciato, immodesto, senza vergogna
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
descarado, imodesto, sem vergonha, desavergonhado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
厚颜无耻的 , 不拘礼的 , 无耻的 , 不知羞耻的 , 不害羞的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
bezczelny, bezwstydny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
dreist, unbescheiden, schamlos, unverschämt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
нахальный , нескромный , бессовестный , наглый , бесстыдный , бесстыдный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی شرم
تصویر بی شرم
חצוף , חַסְרֵי בּוּשָׁה , חַסְרֵי בּוֹשֶׁת , חצוף , חסר בושה , חסר בושה
دیکشنری فارسی به عبری